نقد و بررسی کتاب پتر کبیر, نوشته آلکسی نیکولایوویچ تولستوی

نقد و بررسی کتاب پتر کبیر, نوشته آلکسی نیکولایوویچ تولستوی

ترجمه: ابراهیم مرادی- روحی ارباب

سال 1379

حرفهای بریده شده از برگهای کتاب:

در این کتاب نویسنده, حوادث و رویداد های قرن هژده روسیه تزاری را, بصورت رومان تاریخی جمع آورده نموده است. داستان از مرگ تزار الکسی میخایلویچ آغاز میگردد. درباریان: نجبا, بایارها و نظامیان, برای تعیین جانشینی تزار, در کرملین و بیرون از آن به بحث و گفتگو میپردازند. از تزار دو پسر بجا مانده است؛ یکی ایوان معلول که امیدی بدان نبود, دیگری پتر.

اقداماتی که برای تعیین جانشینی تزار صورت میگیرد, درباریان را به دو دسته از هم جدا میسازد. نویسنده, فعالیت هر دسته را دنبال میکند و به آنها میپردازد:

گروهی از درباریان که اکثریت را دارند, خانم تزار( ناتالیا کیریلونا ) را فاقد اصالت میدانند, پتر, پسرش را حرامزاده میگویند؛ میکوشند که ایوان مریض را جانشین پدرش بسازند.

در فضای گرم و آماده, که هنوز تصیمی نهایی اتخاذ نشده است؛ خواهر جوان تزار, صوفیا سر میرسد, دختر جوان مورد توجه آنها قرار میگیرد. درباریان تصمیم میگیرند؛ او را بقدرت بنشانند.

گروه دیگری میخواستند قدرت را به پتر بدهند, نیابت او را به مادرش واگذار نمایند, که در اقلیت بودند.

مخالفین, پتر و مادرش را از قصر کرملن بیرون کردند. در یکی از قصرهای حومه ای شهر ماسکو مقیم ساختند. پتر طفولیت, جوانی و نوجوانی خود را بدون کدام رویداد قابل ذکری سر میکند.

صوفیا و دوستانش قدرت را قبضه میکنند, به شیوه سنتی و معمول اسلاف خود, به حکومت میپردازند.

تدارک جنک کریمیه, اوضاع کشور را از حالت یکنواختی بیرون میکند. مصارف جنگ, باعث بلند رفتن مالیات میگردد. مالیات و مطالبات جدید به مردم تحمیل میگردد. افراد مستعد بکار از دهات به صفوف نظام فرا خوانده میشوند؛ مزارع از کشت و کار باز میماند, بدبختی افزایش میابد. قوای روسیه در جنگ شکست میخورد. در دربار بین نظامیان و سایرین اختلاف پیش میآید.

پتر با تعداد زیادی جوانهای همسن و سالش, درمحله ای خارجیها, که بیشترآنها تجار و مولدین هالیندی وآلمانی بودند, رفت و آمد داشت. قصه ها و داستانهای آنسوی اروپا, مورد توجه او قرار میگیرد. حامیان پتر, با ناراضیهای دربار, نزدیک میشوند, برای انتقال قدرت به پتر اقدام میکنند. پتر به صومعه ای فرار میکند؛ بعد ازمختصر زد و خورد بقدرت میرسد, بحیث تزار تاج میپوشد. پتر جنگ آزوف را آغاز میکند, که در واقع ادامه ای جنگ کریمیه است. وقتی از طریق بحر اقدام میکند, پیروز میشود. دوستان خارجی, او را در صحنه های جنگ مشوره میدهند.عوامل شکست قوای روسیه را برایش توضیح میکنند. پتر به سفر اروپا میپردازد.

جو عدم اعتماد, کشور های اروپایی را مقابل هم قرار داده میباشد, در مقابله با تحاجم و پیشرویی قوای ترکان عثمانی, به شکست مواجه بودند. روسیه را باید از خواب بیدار میساختند, دست و پای آن کشور را در پیمانهای نظامی و سیاسی بسته میکردند, و متحد خود, جلو قوای عثمانیها ایستاده میکردند؛ از تزار جوان استقبال کردند.

مختصر در مورد کتاب :

کتاب آیینه ای را میماند, آنچه را که خود میبیند, خواننده را به دیدن آن دعوت میکند.

دید آیینه, به جهت و زاویه ای بستگی دارد, که نویسنده آنرا انتخاب میکند, و در اختیار کتاب میگذارد.

آقای تولستوی, آیینه را زیر لباس خود قرار داده است. از جامعه چند ملیونی روسیه, و مناسبات قرون وسطایی آن, خیلی ساده چشم میپوشد, صرف تصویری مشتی محدود را در آن انعکاس میدهد.

هدف نویسنده در این رومان تاریخی, ارایه تصویری گویا, برجسته و تمام اعیار از پتر است.

مطالعه کتاب نشان میدهد, که نویسنده به غایه وهدف خود نرسیده است. تصویری آنچنانی از پتر در آیینه او دیده نمیشود. بزرگی پتر را, در افکار و اندیشه های او باید جستجو کرد. تصویری برجسته از پتر وقتی بدست میآید, که آیینه را گرد میگرفت, رخ آنرا متوجه اجتماع روسیه میساخت. ملت چند ملیونی روسیه را که, در زوایای تاریک کلیسای ارتودوکس, زیر خروار ها اوهام و خرافات بخواب رفته است, بیدار میکرد, و عیوبش را میشمرد, افکار و اندیشه های بلند پتر را, جهت زدودن آنها توضیح و تشریح میکرد. گامهای بلند و اساسی پتر را برای بیداری توده های سحر شده, یک یک بشمار میگرفت. بزرگی او را ارج میگذاشت, و او را برزگمنشانه به خواننده هایش معرفی میکرد.

آنچه بین پتر, و تزار های گذشته ای روسیه خطی درشت میکشد؛ پتر را بزرگی میبخشد, و از او پتر کبیر میسازد؛ افکار و اندیشه های او است. درک درست و دقیق او از جامعه است, که مسیر حرکت واقدامات او را معیین و مشخص میسازد.

پتر جوان, عوامل و انگیزه های عقب ماندگی کشورش را, دقیق تشخیص میدهد. با اقدامات طهورانه ای خود, ریشه های آنرا, که در مناسبات فرهنگی و اقتصادی پیچیده است, قطع میکند. نویسنده به آن نمیپردازد.

نویسنده از قلم, بجای چوب دست استفاده میکند. حین عبور از زمین گل آلود روسیه, روی پارچه سنگهایی پا میگذارد, که از قبل در فواصل معین گذاشته بود. خیلی سنجیده و با احتیاط, از روی آنها عبور میکند؛ لایه ها و اقشار محروم جامعه روسیه, از عبور وی بحیث نویسنده آگاه نمیشوند.

ندیده انگاشتن اوضاع و احوال جامعه, مهر تاییدی است که نویسنده روی مناسبات حاکم در جامعه میزند. دیوارهای بلند واستوار طبقاتی را تایید میکند. وقتی آنرا با اقدامات و نوآوریهای پتر, که اسباب بیداری جامعه را فراهم میآورد, گره میزند؛ به مشکل برمیخورد, با بستن گره سستی اکتفا میکند.

کتاب پربرگ نویسنده, بدست خواننده گرانی میکند, خبر یا پیامی برای خواننده ندارد. این رومان تاریخی را حدود 300 نفر روی دوش خود میکشند. قریب 50 درصد اشخاص و افرادی شامل رومان, که پتررا تعقیب میکنند, و بار بار از آنها اسم برده میشود, رول و اهمیت آن چنانی ندارند, از پتر و برنامه هایش فاصله دارند. نویسنده با پیش گرفتن این روش, و ارایه توضیحات زیادی, از کارکرد ها و فعالیتهای آنها, به ضخامت کتاب افزوده است.

افکار و اندیشه های انقلابی, جوامع اروپایی را منقلب میسازد, اثرات آن به مرز های روسیه منزوی و در خواب رفته نیز میرسد. روشنفکران و آگاهان جامعه را بخود مشغول میسازد.

نویسنده که نمیتواند ازاین اثرات چشمپوشی کند, کوشش میکند, آنرا کوچک جلوه دهد. با دقت و ظاهر بیطرفانه, به خواننده تفهیم میکند: افکار و عقاید از بیرون آمده, نمیتواند گره از مشکلات و پرابلمهای اجتماعی موجود را باز کند. توصیه میکند: دولت به این امر توجه میکند. برای رفع مشکلات و موانع و بهبود اوضاع اجتماعی, پلانها و برنامه های روی دست دارد. مصاحبه مهردار تزار, شهزاده واسیلی واسیلیویچ, یکی از شهزاده های بنام, و شخصیت های برجسته وکاردان زمان خود میباشد, با هییت اعزامی کشور های خارج را نقل میکند:

( هدف دولت ثروتمند کردن همه ای مردم است. با وجودیکه اینکار نهایت مشکل و دشوار است؛ برای رسیدن به آن, باید دست به اصلاحات زد. در کشور دو طبقه وجود دارد: روستاییان واشراف زادگان . آنها پایه و اساس کشور را میسازند. هردو در نهایت فلاکت و بدبختی بسرمیبرند. زمینیکه مورد بهره برداری آنها قرارمیگیرد, خوب حاصل نمیدهد. اگر بتوان ملاکین وروستاییان را از هم جدا کرد. در حال حاضر ملاکین, روستاییان را بیرحمانه میبلعند.

صنایع را تقویه کرد. مالیات و باج و خراج عادلانه وضع کرد. روستاییان را آزاد و صاحب زمین ساخت, هر نوع غلامی و بردگی را لغو کرد. ملاکین دربدل خدمت خود به دولت, پول دریافت کنند. قشون ازاشراف زادگان تشکیل گردد. دهاتیها وروستاییان ازسایر خدمات معاف گردند. عواید دولت از طریق مالیات, دوچند بلند برده شود؛ به این ترتیب از زمین استفاده خوبی میشود. زمینهای بایر آباد میگردد, مالداری تقویه و اصلاح میگردد, تجارت رونق پیدا میکند. شهر ها آباد میگردد)

قالب کردن این الفاظ و جملات برای اغفال توده ها کار نو نیست. شهزاده ای والا مقام, برنامه ای خوبی را در ذهن خود تنظیم کرده است. در صورتی که اگر و مگر در تطبیق آن در بین نمیبود, داروی موثری بود, برای درد های مردم روسیه.

عقیده ای شخصی شهزاده ای مذکور, ملاک کار ما نیست. چون نویسنده آنرا پیش کشیده. به مردم وعده و امیدواری میدهد که, مقامات دولتی دست روی دست نگذاشته اند. اقدامات اساسی و بنیادی را جهت رفع پرابلمها و مصایب روی دست دارند, ناگزیر مختصر به آن پرداخته شد.

بعید به نظر میرسد, شهزاده ای, علیه منافع و حاکمیت طبقاتی خود اقدام کند. روستاییان بیچیزرا با اشراف زادگان دریک ردیف قرار دهد. بالا تر از همه, آنها را در ساختار کشور نقش و اهمیت همسان و برابر بدهد, ملاکها و فیودالها را در مشکلات و مصایب, با طبقات محروم جامعه مساوی و برابر بداند.

بقول شهزاده:

روستاییهایکه بیرحمانه بلعیده میشوند, دهاقینیکه جز زمین هستند, و ازابتدایی ترین حقوق انسانی و اجتماعی محروم اند؛ با زمین یکجا معامله میشوند. باید متوجه باشند که, آنها تنها از خوان بدبختیها ومصایب اجتماعی نصیب و بهره نمیبرند, بلکه اشراف زادگان نیز مانند آنها, از آن مستفید میشوند, حالی بهتر از آنها ندارند. آنها را امید وار میسازد و توصیه میکند:

دولت برای بهبود وضع اجتماع تلاش میکند, برنامه ها و پلانهای وسیعی در دست اجرا دارد. دهاقین و سرفها, مانند اشراف زاده ها, از نجابت و بزرگواری کار بگیرند. منتظر نتایج اقدامات و اصلاحات دولت باشند. بعد نقش و اهمیت یکسان آنها را گوشزد میکند, بدبختی و سیه روزی اجتماعی را بین آنها مساویانه قسمت میکند.

خیلی کوتاه و مختصر, به علت و انگیزه ای بیعدالتیهای موجود اجتماعی اشاره میکند. از دید او, زمین مقصر است که خوب حاصل نمیدهد.

اگر شود, روستایی ها را از چنگال ملاکها نجات داد . یعنی نظام ارباب رعیتی را که, پایه های نظام تزاری روی آن استوار است, برهم زد, که چنین نمیشود. از همین رو با احتیاط آنرا با کلمه (اگر) مطرح میسازد.

نویسنده مسیر خود را با شمعیکه خیلی بد میسوزد, جز خود, جایی را روشن نمیکند, مشخص و روشن میسازد. به قریه کوچکی در حومه ای شهر ماسکو میرود. زندگی دو فامیل روستایی را با احتیاط, زیر نور کمرنگ آن زیر و رو میکند. قهرمانهای رده ای دوم داستان را از آنجا به عاریت میگیرد, بدون سروصدا بر میگردد. همراه با حوادث و وقایعی خورد و کوچکی که سر راه آنها سبز میشود, به مقصد میرسند؛ در کنار پتر قرار میگیرند. سالها بعد, دوباره به آن قریه سر میزند. به اوضاع و احوال روستا نمیپردازد, مستقیم به سراغ خانواده های مورد نظر میرود. متوجه میشود, در خانه مورد نظر, آثاری از بدبختی و تیره روزی نمانده است. تزار جوان و همراهانش را برای خواستگاری از دختر مونشیکوف رهنمایی میکند.

به اقدامات دوما و دربار, که در مسیر اقدامات تزارجوان سنگ اندازی میکنند, نمیپردازد. سازشکاری های اسقف اعظم و دار و دسته ای او را با دربار, جهت حفظ و بقای نظام سرفداری, از نظر دور نگهمیدارد. سرگردانی اسقف مذکور را در دهلیز های قصر کرملن, با قد دراز, دستهای خشکیده, عمل خیرخواهانه معرفی میکند. به دیرها و صومعه های تاریک و دودزده سر نمیزند, نحوه و چگونگی بدبخت ساختن انسان را در آنها بازگو نمیکند.

با یک چشم از فاصله ای خیلی دور, به اوهام و خرافاتی که به زندگی شاه و گدا سایه انداخته, اشاره میکند. درباریان و شهزاده ها, هر کدام ساحر,جادوگر و رمالهای سرشناسی را دراختیار داشتند. بدون نظرمساعد آنها, به هیچ اقدامی دست نمیزدند. شهزاده واسیلی واسیلیوویچ تمام بدبختیهای خود را از پای جادوگر واسیکاسیلیسن میداند. سرانجام اورا به آتش میکشد. تزار نیکلای و الکسانرا خانمش, تا روزآخر, در قصر زمستانی از مشوره های جادوگر معروف راسپوتین بهره میبرند.

نویسنده, شیوه ای به مال و منال رسیدن, و از زندگی مرفه برخوردار شدن را در جامعه روسیه, صرف در یک برخورد گذرا, در ملاقات میشکاترتوف با ستیپانی سیمونیویچ, برادر تعمیدی او از قلم خود رد میکند. خیلی ساده و سطحی از آن میگذرد.

به نقش زن در جامعه, و برخورد غیر انسانی با آن, کم اهمیت میدهد. این متن را میتوان شاهد گرفت:

زن چیست ؟

دام فریبنده ای انسان, با چهره ای تابناک و چشمهای کشیده چشمک میزند, و با پاهایش بازی میکند. با این حربه ها مدام زخم میزند, اتش ستمگری در اعضای بدن روشن میکند.

زن چیست !

ممکن است جز ما ر, مایه درد, ماهیتابه ابلیس, بغض و کینه ای بی اساس, اغوا گری دوذخ و شیطان, چیزی نباشد.

نویسنده, توده ها را از طریق خوانندگان خود هوشدار میدهد. اغتشاش سرکوب شده هفت سال قبل را, به خاطر آنها زنده میسازد, توصل و پیگیری آنرا بیهوده میداند.

کتاب مذکور با نثر روان و شیوا و جملات بلند نوشته شده است. دوستانیکه به هنر نویسندگی علاقه دارند, مطالعه این کتاب برای شان خالی از مفاد نیست.

در پایان لازم میدانم این چند سطر را اضافه کنم:

کتابی به عین عنوان نوشته رابرت ک مارتین, در دو جلد, با کتاب حاضر هردواز یک نقطه آغاز میکنند. کوچه ها و پسکوچه های شهرماسکو را یکسان میپیمایند, به دهلیزها واتاقهای کرملن سر میزنند. شورش مردم و هجوم به قصر کرملن را با بلند کردن صدای زنگ کلیسا, و هجوم وحشیانه ای سربازان خاموش میسازند. با این تفاوت که رابرت مارتین در کتابش بیشتر به شخصیت پتر و نتایج سفر اروپایی او توجه میکند. ابتکارات, نوآوریها و اقدامات بیباکانه پتر را تا پایان دنبال میکند. هر دو نویسنده به محکومیت طبقات و اقشار محروم جامعه صحه میگذارند.

نوشته: انصاری

06.06.2012

نظریات