آخرالزمان و قیامت، ظهور امام زمان

 فلسفهٔ آخر الزمان

صوتی       تصویری

 

 گزارشی از آخرین وضعیت بشری

   صوتی       تصویری   








   www.akhar-zaman.com

 www.khanjany.com  

https://t.me/khanjanyaliakbar/1692

 

۹۲۷- عصر جدید (آخرالزمان)، عصر قیامت صغرای افراد و جوامع بشری است که موسوم به عصر انقلابات است که این انقلابات فقط هم اجتماعی- اقتصادی- سیاسی- فرهنگی- علمی- صنعتی نیست بلکه اصلش در نفس آحاد بشری قرار دارد و انقلاب قلوب است یعنی قیامت جانها! این قیامت صغرا همان فاز اول دمیدن اسرافیل در صور (صورت ارواح بشری) است که طبق قول الهی منجر به مدهوشی و موت می شود برای اکثریت مردمان جهان! عصر خودکشی ها، خودتخدیریهای گوناگون فردی و جمعی بواسطه فرآورده های سقری دوزخ تکنولوژی اعم از غذا و داروها و سموم تخدیری و مستی زا و روان گردانها و نیز تبلیغات و بخصوص رسانه های تصویری و موسیقی ها و سائر هنرها که جمله مدهوش کننده هستند. و نیز جنگهای درون خانوادگی تا طبقاتی و قومی و عقیدتی و بین المللی و فرقه ای که منجر به انهدام جسمی و روحی افراد و گروههای بشری می شود. و مرگ و بیهوشی ناشی از سموم صنعتی که همه شهرها را فراگرفته است. و نیز غبارات سرخ و زرد و طوفانها که سراسر زمین را فراگرفته است. و نیز تشعشعات جوی که از لایه اوزون بر سر جهانیان می بارند و عامل دیگری از مرگ و مدهوشی هستند! اینها نمونه ای از عوامل مرگبار و بیهوش کننده جانها در فاز اول قیامت صغرا هستند که حاصل دمیدن اولیه در صور است


www.akhar-zaman.com

www.khanjany.com 

https://t.me/khanjanyaliakbar/1692

۱۶۴- حدود لااقل ده سال است كه آشكارا شاهديم كه همه مردمان جهان آتش گرفته اند و اين آتش در جهان اسلام دو صد چندان است زيرا مهبط اصلی نزول روح همين جهان اسلام است. كه طبق گزارشات نجومی در اين روزها ماه و زحل بيش از هر زمانی در هزاره اخير به زمين نزديك شده است كه اين نيز دال بر حقانيت نزول روح از سياره زحل به ماه و سپس به زمين است. و كل اين وقايع اساس برپايی قيامت زمين و اهاليش مي باشد كه قيامت آنروزيست كه نهانها آشكار می شود و كافر و مؤمن و منافق باطن خود را عيان می كنند كه اين البته قيامت صغراست كه به همراه دو صيحه آسمانی بود در سالهای 72 تا 75 رخ نمود كه نوعی صور مقدمات اسرافيل محسوب می شود. و اينست كه امروزه ديگر معرفت نفس يعنی عرفان نفس امری تعارفی و مستحبی محسوب نمی شود بلكه تنها راه نجات از اين قيامت است وگرنه هلاكت حتمی است و بسياری از آيات قرآن شأن نزولی جز اين دوران ندارد كه ما بسياری از اين آيات را در آثارمان تأويل كرده اي

*************

www.akhar-zaman.com

www.khanjany.com 

https://t.me/khanjanyaliakbar/1692

۲۱۱ - در قرآن کریم می خوانیم آن دسته از اهل کتاب (اهل مدرسه) که رحمت و نعمت رسولان و اوليای الهی را انکار می کنند دست به تغیبر خلقت خدا می زنند تا شاید بدینگونه از قحطی رحمت و محبت و عزت نجات يابند. این معنا در کلام علی مصداق یافته است که منکران ولایتش در کمال ذلت بر دوزخ وارد می شوند که اين آیات و روایات امروزه در وجود انسان صنعت پرست که مظهر ذلت و عذاب است تعين یافته است. همانطور که علی در خطبه بیان آغاز انقلابات صنعتی و به همراه آن انقلابات اجتماعی را از حدود قرن یازده و دوازده پیش بينی می کند تحت عنوان طوفان مهلكی که از غرب می آید و سپس بسياری از علائم جوامع مدرن را تبیین می نماید از جمله اینکه: «مواد غذائی را در روغن سرخ می کنند و والدین و فرزندان به عداوت با یکدیگر می پردازند و همه جبراً به سوی خیانت و زنا می روند و زنان و کودکان در رأس امور

قرار می گیرند و مردان به عمد زنان خود را به فحشاء می کشانند و زنان کودکان خود را به قتل می رسانند و دروغ جهان را فرامی گیرد و انتشار اخبار راست جرم محسوب می گردد و مردم در انواع امراض و بحرانها و ناامنی ها غرق می شوند و در سراسر جهان ستادهای مبارزه با بحران تشکیل می شود و زمین پياپی می لرزد و قاعده فصول در هم می ریزد و... ربا را حلال می کنند و به شراب خواری و مستی افتخار می نمایند، مؤمنان بي ارزش می شوند و فاسقان عزت می یابند. مردان مطیع زنان می شوند و ازدواج بین همجنس رایج می گردد و مردمان به حج نمی روند الا برای تجارت و تفریح و یا گدايی، و ستم و رشوه در همه جا مسلط می گردد و در اين دوران دلها سیاه و سخت می شود و مساجد تبدیل به کاخها می گردند... در چنین زمانی نماز از هیچکس پذیرفته نخواهد شد... در چنین اوضاعی در انتظار ظهور من باشید.» و سپس می فرماید: آیا از كسی چون من دروغگوئی و گزافه گوئی سزاوار است. گوئی مخاطب این سخنان علی بشر مدرن است که بسياری از اين پيشگوئی ها را عین واقعیت می یابند و اگر اندكی صداقت داشته باشد سایر مقامات و فضایل علی را نیز تصدیق خواهند کرد براستی چنین انسانی نمی تواند دروغگو باشد

۲۱۲- خود علی ع نیز می فرماید: «آنچه را که می فهمید تصدیق و عمل نمائید تا به آنچه که نمی فهمید علم یابید.» و این کلام علی بیان عقلائیت و صداقت انسان در معرفت است و به پيروی از این صداقت فطری می توان ولایت علی و حق او را نیز گام به گام درك و تصدیق نمود و در راهش گام برداشت يعنی به آن بخش از فضایل علی که معرفت داری ایمان آور تا به معرفت فضایل باطنی و آسمانی علی برسی


کتاب از خود تا خودآ, اثر استاد علی اکبر خانجانی 

٢٦٨- پایان دنیا یا آخرالزمان بمعناي پایان دنیاپرستي ھاي بشر و شرك ها و نفاق و مظالم و كفران اوست ھمانطوركه علي (ع) در نهج البلاغه مي فرماید که رشته ھاي بقاي دنیا پاره شده است. این ھمان وصف قیامت پنجاه ھزار ساله در قرآن است كه در آن روز جز خدا ھیچ یار و پناھي نیست و لذا فقط خداپرستان خالص در آن روز سعادتمند و پیروزند. و این قیامت پنجاه ھزار ساله در چند مرحله یا فاز تاریخي به تدریج رخ مي نماید كه در ھر مرحله جدیدي یكي از عارفان و اولیاي الهي رخ نموده و این واقعه را تبیین و ابلاغ مي كنند كه تبیین و ابلاغ آخرالزمان ھزاره سوم میلادي بر عهده ما بوده است كه مجموعه آثار ما جز این رسالتي ندارد

انسان آخرالزمانی ) از کتاب آخرالزمان شناسی عرفانی صفحه ۵۹ )

جهان برای انسان آخرا لزمانی زھرآگین شده است زیرا انسان آخرا لزمان در دوزخ زندگی می کند و از رزق دوزخی برخوردار است که تماماً چرک و سموم و زھر و فساد و سقر است و مادۀ اصلی آن نفت است یعنی مادّۀ آتش: غذاھای آتشین، اندیشه ھا و اطلاعات آتشین و عشق ھای آتشین! شاھد پیدایش نسل ھائی ھستیم ک در اوج رفاه و شکم چرانی دچار کم خونی و سوء تغذیۀ حاد ھستند. نسل ھائی که از فکر و حداقل عقل بری ھستند. نسل ھائی که در عطش قطره ای محبّت دیوانه شده و دچار جنون ھای جنسی وعاطفی می باشند که ھمجنس گرائی یک نمونه از این قحطی عاطفه است چون رابطۀ عاطفی بین والدین نابود شده است و بچه ھا ھرگز چیزی بنام محبّت جانوری را ھم تجربه نکرده اند و لذا جانور پرستی در خانه ھا یکی از روشهای کمابیش طبیعی جبران این قحطی محبّت است. غذای بشر آخرا لزمانی شیمی است. اندیشۀ بشر آخرالزمانی ھم ریاضی است و عاطفه اش ھم پورنوگرافیزم است. و علم و ادراک بشر آخرالزمانی تماماً آمار و اعداد است. بشر دوران ما بشری ساقط شده در دَرَک اسفل الّسافلین است و این د‌َرَک در مقابل رویش تجسم یافته است که ھمان مدرنیزم و تکنولوژیزم و پورنوگرافیزم می باشد

فلسفه آخرالزمان - امام زمان

از کتاب حکمت ازلی و فلسفه آخرالزمان تألیف استاد علی اکبر خانجانی ص 63

و امام زمان در معرفت شیعی از این دیدگاه مفهوم واقعی و تاریخی-انسانی دارد و بیان کاملی از کل هدف ذاتی تاریخ بشر است که مظهر انسانی است که زمان در وجودش به غایت و آخر رسیده است و لذا وجودش مظهر جاودانگی و حضور خداوند است و لذا وجودی نوری است و لذا از دیده انسانی ظلمانی غایب است. قرآن کریم «امام مبین» را قطب عالم امکان می داند که کل جهان هستی بر مدار وجودش در گردش است یعنی زمانیت بیرونی و تباه کننده و قهقرائی تحت زمانِ بی زمانیِ وجود اوست و او امام زمان است که پیشوا و رهبر زمانِ جهانی و تاریخِ زمانی است و مقصود تاریخ است و نیز مقصود کل کائنات

(از کتاب آخرالزمان خانواده (تمدن بچه ننه

4- همانطور که آخرالزمان آستانه ورود به قیامت پنجاه هزار ساله است و قیامت هم طبق تعریف قرآنی عرصه ظهور باطن نهان انسانهاست لذا این ظهور باطن انسانها اولین محدوده ای را که تحت تأثیر و اختلال قرار می دهد و حدود کهن آنرا می شکند خانواده است. زیرا خانواده دائمی ترین تکیه گاه و مقر اسکان نفوس آحاد بشر است. پس آخرالزمان و قیامت خانواده زودتر از هر عرصه دیگری از تمدن بشری آغاز شده است و زمینه قیامت سائر قلمروهای حیات اجتماعی است 


از کتاب آخرالزمان شناسی عرفانی - منطق آخرالزمان ص 41

پوچ شدگی معلول بازیگری و بازیچگی انسان در چنبره تکنولوژی است. نیهیلیزم و بازی دو روی سکه یک واقعه هستند. تا جائیکه امروزه شاهدیم که جدی ترین و بظاهر سالمترین فعالیتهای جهانی بشر در ورزش ها خودنمائی میکند. و این مذهب اصالت بازی-پوچی است. و این تنها فعالیت صلح جویانه و غیر تروریستی بشر آخرالزمان است که البته بسرعت آنهم بسوی توحش و ترور می رود آنگونه که در زمینهای ورزشی شاهدیم و این تازه مقدمه این واقعه است 

طنز و هجو و لوده گی و دلقک بازی و کمدی در عرصه ادبیات و هنر و فرهنگ و گویش روزمره از علائم نیهیلیزم اخلاقی و منطقی است. در این عرصه خود-مسخرگی تبدیل به هویتی جهانی می شود. در عرصه حاکمیت نیهیلیزم دو هویت جهانی رخ می نماید: بازیگری و ترور. و این دو در قالب هنر و مخصوصاً سینما متحد می شوند و لذا سینمای آخرالزمان سینمای وحشت و مسخرگی است. خشونت جنون آمیز و لوده گی و مسخره گی دو روی سکه هویت اخلاقی-منطقی انسان آخرالزمان است در عرصه ظهور نیهیلیزم عامیان.ه

آنگاه که ارزشی در بنیادهایش فرو می پاشد تنها ارزش باقیمانده همانا «من» است و لذا آخرالزمان عرصه ظهور منیت های مالیخولیائی است. این منیت برای فراهم ساختن حق خود متوسل به برتری های نژادی می شود. در آخرالزمان تروریزم مبدل به ایدئولوژی می شود و حتی نیازی به توجیه فلسفی و مذهبی هم ندارد. تروریزم حکومتی و تروریزم غیر حکومتی دو صورت از تروریزم در دو شرایط اقتداری است.


از کتاب آخرالزمان شناسی عرفانی - منطق آخرالزمان ص 40

آخرالزمان عرصه ابطال مفاهیم، ارزش ها و الگوهای اخلاقی و مدنی است. این همان بیان نیهیلیزم فرهنگی می باشد که از بطن این پوچی ها، منطق به بن بست رسیده و فاشیزم سر بر می آورد. اگر  آلمان قلمرو پیدایش نخستین فاشیزم رسمی در جهان گردید بدلیل داشتن فلاسفه ای نیهیلست بود که نیهیلیزم فرهنگی را تقدیس می نمود  

آخرالزمان 

در آخرالزمان هر انسانی عملاً یک نیهیلیست است. از این نیهیلیزم یا عرفان بر می خیزد و یا فاشیزم و آنارشیزم و تروریزم. نیهیلیزمِ حاصل از سیر و سلوک عرفانی، ریشه در حکمت و عرفان دارد که به اخلاق برتر و عشق الهی منجر میشود. ولی نیهیلیزم عامیانه که فرهنگ حاکم بر جهان مدرن است سراسر ویرانگر است

از کتاب آخرالزمان شناسی عرفانی - منطق آخرالزمان ص 40

آخرالزمان عرصه تنهائی انسان است. عرصه ای که به امر خدا دیگر هیچ چیز و هیچکس به آدمی پناه نمی دهد و تحویلش نمی گیرد و نیز هیچ کس و چیزی در دل آدمی جا و قرار نمی گیرد و هر کس مبتلا به احوال خویشتن است. هر کسی جز تن خویش نیست. تنهاست. های تن است. در آخرالزمان هر کس مجبور است خودش باشد و آنان که بیشتر از خود می گریزند بیشتر دچار عذاب و بدبختی و جنون و جنایت می شوند 


از کتاب آخرالزمان شناسی عرفانی - زمان تنهائی 

انسان آخرالزمان، انسانی جبراً عارف است. و لذا مذهب واحد جهانی بشر آخرالزمان همان عرفان و معرفت نفس است. همانطور که عرفان غایت همه مذاهب الهی بوده است. و لذا در آخرالزمان تنها دین حقه و رستگار کننده همان عرفان نفس و سیر و سلوک عرفانی است و مابقی مذاهب غیر ممکن هستند و جز نفاق را موجب نمی شوند

اعتیاد حاصل گریز انسان از تنهائی آخرالزمان است. و هر چه این تنهائی کاملتر و شدیدتر می شود مخدرات قوی تر اختراع می شوند تا انسان را نسبت بخودش دچار نسیان و بیخود کنند زیرا کسی نمی خواهد خود باشد. فقط کسانی از خودکشی و اعتیاد و جرم و جنون و جنایات مصون می مانند که روی بخدا کنند و وجه الله را بیابند در خویش و یا در انسانی عارف

از کتاب آخرالزمان شناسی عرفانی - زمان تنهائی ص 37

www.khanjany.com 

آخرالزمان پایان تاریخ عشق بشری نیز هست و آغاز عشق بشر به خداوند. و لذا عشق های وراثتی و نژادی و خانوادگی قلمرو ظهور اشد عذاب و فساد و تشنج هستند. تنهائی مذهب رستگاری آخرالزمان است. و این مقام جز در رابطه با یک انسانی که به این مقام تنهائی رسیده به سختی ممکن می اید و تقریباً محال است

www.khanjany.com 

آخرالزمان عرصه ابطال مفاهیم، ارزش ها و الگوهای اخلاقی و مدنی است. این همان بیان نیهیلیزم فرهنگی می باشد که از بطن این پوچی ها، منطق به بن بست رسیده و فاشیزم سر بر می آورد. اگر  آلمان قلمرو پیدایش نخستین فاشیزم رسمی در جهان گردید بدلیل داشتن فلاسفه ای نیهیلست بود که نیهیلیزم فرهنگی را تقدیس می نمود.  

از کتاب آخرالزمان شناسی عرفانی - منطق آخرالزمان

از کتاب آخرالزمان شناسی عرفانی صفحه ۵۹ اثر استاد علی اکبر خانجانی 

شاھد پیدایش نسل ھائی ھستیم ک در اوج رفاه و شکم چرانی دچار کم خونی و سوء تغذیۀ حاد ھستند. نسل ھائی که از فکر و حداقل عقل بری ھستند. نسل ھائی که در عطش قطره ای محبّت دیوانه شده و دچار جنون ھای جنسی وعاطفی می باشند که ھمجنس گرائی یک نمونه از این قحطی عاطفه است چون رابطۀ عاطفی بین والدین نابود شده است و بچه ھا ھرگز چیزی بنام محبّت جانوری را ھم تجربه نکرده اند و لذا جانور پرستی در خانه ھا یکی از روشهای کمابیش طبیعی جبران این قحطی محبّت است. غذای بشر آخرا لزمانی شیمی است. اندیشۀ بشر آخرا لزمانی ھم ریاضی است و عاطفه اش ھم پورنوگرافیزم است. و علم و ادراک بشر آخرا لزمانی تماماً آمار و اعداد است. بشر دوران ما بشری ساقط شده در دَرَک اسفل الّسافلین است و این د‌َرَک در مقابل رویش تجسم یافته است که ھمان مدرنیزم و تکنولوژیزم و پورنوگرافیزم می باشد

جهان برای انسان آخرا لزمانی زهرآگین شده است زیرا انسان آخرا لزمان در دوزخ زندگی می کند و از رزق دوزخی برخوردار است که تماماً چرک و سموم و زهر و فساد و سقر است و ماده

اصلی آن نفت است یعنی ماه آتش: غذاهای آتشین, اندیشه ها و اطلاعات آتشین و عشق های آتشی!ن

آخرالزمان شناسی عرفانی ص ۵۹

 


عصر تنهائی و خماری “الساعه” (خودشناسی آخرالزمانی) مقاله ۱۶ 

استاد علی اکبر خانجانی

آخرالزمان در تعبیر قرآنی در یک کلام عصر جبری تفرید و تجرید نفس بشر است که در آن دوران جز خدا یار و یاوری نیست و آدمی نیز مطلقاً هیچ راه گریزی از خویشتن خویش هم ندارد این مترادف با معنای قیامت و السّاعه می باشد. السّاعه به معنای حاکمیت اکنون در نفس بشر است. این سلطه همان قلمرو تنهائی جبری است که امکان گذشت زمان را در نفس نمی دهد زیرا آدمی فقط در جریان عبور زمان در نفس و روان خویش است که می تواند از خود بگریزد و بر خاطرات و خیالات پناه برده و خود را در آن گم و گور نماید. به بیان دیگر آخرالزمان به معنای السّاعه همانا واقعۀ از جریان افتادن روان بشر است و مصداق ساکن روان و روان ساکن به تعبیر مولوی می باشد کی شود این روان من ساکن این چنین ساکن روان که منم 

چرا که عارفان نخستین پیشقراولان قیامت نفس و کاشف السّاعه (حال) بوده اند که از رودخانۀ تاریخ به دریای ساکن وجود پیوسته اند و لذا روانشان ساکن شده است. این همان محشر هستی و اقیانوس حضور حق و محضر حضرت باریتعالی می باشد. در حضور اوست که هر حرکتی از جریان می افتد و هر کسی مجبور است که حاضر باشد و دیگر امکان غیبت و گریز و نسیان نیست. پناه بردن به مخدرات هم فقط برای لحظاتی امکان گریز از السّاعه را میدهد و سپس حضور را دو صد چندان می سازد که عین خماری است در حضور مستی الستی. بشریت در عرصۀ آماده باش بسر می برد: السّاعه ! تنهائی همان خماری است و جز در عشق به کسی که در حضورش حاضر است رفع نمی شود


فرقه های مدرن» شریعت آخرالزمان (خودشناسی شیعی) مقاله ۱۲

کتاب دائره المعارف عرفانی جلد دوم فلسفه تشیع مقاله ۱۲

عصر جدید را به لحاظی بایستی عصر ظهور فرقه های بی شریعت دانست که از بطن مذاهب قدیم سربرآورده اند مثل مذهب پروتستان و دهها فرقۀ فرعیِ منشعب از آن که از بطن مسیحیت پدید آمده است یا مثل فرقۀ اسماعیلیه و یا بهایی و یا برخی فرقه های صوفیه که از بطن اسلام و خاصّه تشیّع رخ نموده اند و یا صهیونیزم بعنوان یک فرقۀ مذهبی – سیاسی که از بطن مذهب قدیم یهود پدید آمده است و جملۀ اینها مذاهبی بی شریعت محسوب می شوند و اصول راه و روش و آیین زندگی اینها همان ارکان فرهنگ و تمدن مدرن غرب است مثل آزادی، برابری، دانش و تکنولوژی و غیره. به لحاظی همه این فرقه های مدرن را بایستی پیرو همان پروتستانیزم اروپا دانست که زمینۀ فرهنگی مدرنیزم می باشد ولی هر کدام توجیه مذهبی خود را دارا می باشد ولی در عمل جملگی به یک راه و روش زندگی می کنند و هیچ تفاوتی بین شعبات مسیحی و یهودی و اسلامی و شیعی وجود ندارد. جملۀ این فرقه های مدرن شبه مذهبی هر یک به نوعی خود را برگزیدۀ خدا و مورد شفاعت مطلقۀ بانی مذهب خود می دانند که همۀ گناهانشان را خودبخود می بخشد و لذا جای هیچ نگرانی نیست و بهشت از آن آنهاست و دوزخ بر آنان حرام شده است و لذا نیازی به هیچ شریعت و آیین و اصول و احکام خاص نیست. این همان اساس توجیهی و مذهبی لیبرالیزم غرب است. عمر تاریخی این مذاهب، بدون شریعت پیش از دو قرن نمی باشد که کهنه ترین آنها پروتستانیزم است. این فرقه ها عملاً توجیه و تقدیس لیبرالیزم و تکنولوژیزم و آزدای بی قید و شرط می باشد. یکی از مستمسکهای کلامی این فرقه ها و مخصوصاً آنان که از اسلام جدا شده اند احادیثی از حضرت رسول (ص) و ائمۀ اطهار(ع) دربارۀ تقیه دین و ایمان در آخرالزمان است که عرصۀ دین محمد (ص) می باشد. اینان تقیه را به طرزی حیرت آور مترادف با ابطال شرع و احکام الهی دانسته اند درحالیکه تقیه به معنای پنهان داشتن باطنی و قلبی و روحانی نمودن دین است و نه انکار دین. و این شرایط مربوط به اوضاع آخرالزمان است و قلمرو قیامت است. پس می بینیم که تفسیر این فرقه ها کاملاً وارونه است. امر تقیه و باطنی نمودن دین به مثابه کمال دین است و نه ابطال آن . بطور مثال نماز بایستی همانطور که در قرآن آمده به مقصود خود یعنی ذکر قلبی خدا برسد و یا روزه بایستی تبدیل به امساک و قناعت دائمی شود و نه اینکه ترک گردد. متاسفانه بسیاری از این فرقه های جدید با وجود سابقۀ درخشانی که در تاریخ مذاهب داشته اند امروزه با انکار اصل شریعت دچار نسیان و بی هویتی و خسران عظیمی گشته و با تمامیّتِ انسانیّت و معنویت به بن بست رسیده و مولد نسل جوانی شده اند که همچون خاری در چشمان و استخوانی در گلویشان عذاب می دهد و بهتر است که تا این نسیان قدمت نیافته است و اصول فطرت از بین نرفته، به اصول عملی دین خدا بازگردند و نسلهای آیندۀ خود را نجات دهند. انکار شریعت تحت لوای تفاسیر مالیخولیایی و عرفان مشربی های دروغین موجب نابودی فرهنگ و فکر و معنویت وهویت است و آیندۀ این فرقه ها و پیروانشان را به هلاکت میبرد. شریعت مادۀ اولیه فرهنگ و هویت و معنویت است. این ماده اولیه را بایستی پروراند و تلطیف و تکامل بخشید و به روز نمود نه اینکه انکار کرد. این انکار موجب توحش نسلهای آینده است. و این امر را نیز باور کنیم که عرفان، بی دینی و لاابالیگری نیست بلکه دین خردمندانه و حکیمانه و روحانی است. خرافات را بزدائیم و نه فطرت را. فطرت زدائی موجب جنون و جنایت است. آخرالزمان عرصۀ دینی عرفانی است و نه بی دینی.


 آخرالزمان و قیامت ارتباطات و تاریخ

دائرة اللعارف عرفانی جلد اول ص ۱۶۴ از آثار منتشر نشده استاد علی اکیر خانجانی‎ 

یعنی انسان اینترنتی تنهاتر و درمانده تر و دیوانه تر و عدوتر از هر انسان دیگری شده است. انسانی جهانخوار و قحطی زده و منزجر از جهانیان٬ انسانی دیوانه جنگ و انتقام و انهدام. زیرا هیچ دوستی نیافته است و در واقع جز فساد و دروغ نصیبش نشده است. و بدینگونه شاهد پیدایش نسلی کاملاً منزوی و محبوس در تن و نومید از کل جهان می باشیم. گونی که اين گردهمانی و تمدن اینترنتی براستی یک مدئیت و تجمع شیطانی و سراسر فریب بوده است: ارتباطات برهوتی و برزخی و تماماً سراب! ‏ما تا اینجا اساساً وجه عاطفی و روحی این ارتباطات را مدنظر قرار دادیم ولی اگر بخواهیم به وجوه اقتصادی و سیاسی و امنیتی آنهم نظر کنیم بوضوح کل جهان را درقلمرو این ارتباطات بر لبه سقوط و انهدام ابدی می یابیم که چه بسا یک نفر می تواند کل جهان را به نابودی بکشاند و این تازه آغاز راه است که عمرش از سه دهه در جهان تجاوز نمی کند وای بحال یکصد سال آینده . گونی آدمها در بهم رسیدن جز نابودی یکدیگر را نمی خواهند و کسی تحمل دیگری را ندارد. و این آخرالزمان و قیامت ارتباطات و تاریخ است که میلیاردها آدم را گردهم آورده ولی هر یک در سلول انفرادی تن خود محبوس است و این نشر در حشر است. و اینک نوبت آمدن کسی است که همه را دوست دارد. کسی که این زندانیان را آزاد کند از اسارت تکنولوژی ارتباطات!


تعریف  آخرالزمان

آخرالزمان مرحله و وضعیتی از تاریخ بشر است که در همه مذاهب بزرگ جهان از قبیل هندوئیزم، زرتشت، یهود، مسیحیت و اسلام از آن سخن رفته و درباره اش پیشگوئیها شده است. همانطور که واژه « آخرالزمان » بما خاطر نشان میکند سخن از پایان تاریخ و ترمینال و بارانداز همه تمدنها و فرهنگهای بشری می باشد. ولی این پایان یا ترمینال بسیار فراتر و اساسی تر از مسئله بشریت می باشد و بلکه وضعیتی در ذات طبیعت و کائنات است که جوامع بشری را هم شامل می شود که نهان و ذات پدیده ها به عرصه ظهور و بروز نهائی می رسد. و بدین لحاظ مترادف با « قیامت » پنجاه هزار ساله است که در قرآن ذکرش رفته است. بنظر ما طبق معارف قرآنی و احادیث اسلامی این روز پنجاه هزار ساله با ظهور اسلام محمدی (ص) و ختم نبوت آغاز

شده است و لذا ما حدود چهارده قرن است که در آخرالزمان قرار داریم و به همین دلیل هم اسلام دین آخرالزمان نامیده شده و پیامبر اسلام هم پیامبر آخرالزمان خوانده شده است. و در این دوران طبق دهها حدیث از رسول و ائمه اطهار حقایق دین و راه هدایت و رستگاری جز از طریق خودشناسی ممکن نیست یعنی بواسطه عرفان . و رسول اکرم (ص) نیز بوضوح می فرماید که: «زین پس فقط رهروان معرفت نفس قادرند که به حقایق دین من نائل آیند.». این همان راز ولایت وجودی و حقّ امام و درستی مکتب عرفان اسلامی است که در رابطه مراد و مرید تبیین شده و ماندگارترین بخش معرفت دینی ما را پدید آورده است. در احادیث اسلامی به زبان رسول اکرم (ص) مکرّراً بیان شده است که علی (ع) بانی و پرچم دار و سلطان قیامت آخرالزمان است و به همین دلیل نور هدایت عرفان اسلامی قلمداد شده است و همو نابترین سخنان را درباره خودشناسی عرضه نموده که اصول عرفان اسلامی محسوب می شوند و از آن جمله است: «هرکه خود را نشناخت نابود شد». و نیز این سخن معروف آن حضرت که دال بر آغاز قیامت آخرالزمان است: «هشدار که رشته های بقای دنیا بریده شد ... ». طبق معارف قرآنی قیامت همان عرصه رویارویی با پروردگار است و قلمرو ظهور و تعیَن عالم غیب می باشد و در این دوران نهان هر کسی آشکار می شود و لذا عرصه توبه بزرگ و تاریخی کلّ بشریت است. طبق همین معارف درمی یابیم که قیامت عرصه تفرید و تجرید نفس یعنی تنهائی فزاینده انسانهاست و در آن دوران جز خدا هیچ یاور و پناهی نیست و جز خداشناسی هیچ راه نجاتی نیست و آن بواسطه خودشناسی در رابطه با یک پیر فرزانه است که به مثابه امامی زنده می باشد. و لذا دهها سخن در احادیث شیعی وجود دارد که انسان بدون امام را کافر و گمراه می خواند که منظور امام زنده است بعنوان پیر و مراد عرفانی. به لحاظ تاریخی دوره آخرالزمان همان قوس صعود و عرصه رجعت بسوی خداست که در ذا ت هستی رخ میدهد و مصداق اناالیه راجعون می باشد و این رجعتی ذاتی و جبری در انسان نیز می باشد. یعنی دوره شش هزار ساله از هبوط آدم تا خاتم (حضرت محمد ص) همان دوره نزول است که با ختم نبوت به کمال رسیده و زان پس دوره صعود و رجعت هستی بسوی پروردگار است که اینک در آن واقع شده ایم که همان دوره امامت است. دوره نزول همان دوره پرستش خدای آسمان است که خبرش بواسطه انبیای الهی به بشر رسیده است و در دوره صعود که نبوت ختم شده است عصر امامت به معنای خدای خودی است که بواسطه خودشناسی در رابطه با امام ممکن می شود. آن دوره خبر (نبوت) بود و اینک دوره «اثر» است و گوئی که خداوند از آسمان به زمین آمده است و لذا نیازی به رسولان نیست. این همان قیامت به معنای قلمرو لقاءالله است. در این دوران عقل و معرفت نفس به جای وحی و نبوت قرار گرفته است. در بسیاری از آیات قرآنی نشانه های این دوران پیشگوئی شده است همچون: پاره شدن آسمان و باریدن تشعشعات مرگبار از آسمان (مصداق پاره شدن لایه اوزون)، سر ریز شدن آب دریاها (سونامی ها)، زلزله های مستمر، خسوف و کسوفهای پی درپی و اختلالات عظیمی در قوانین طبیعت. و در قرآن کریم آمده است که دوزخ آشکار می شود که در حدیثی از رسول اکرم نیز آمده است که ماده اصلی دوزخ و غذای اهل دوزخ ماده ای بنام «نفط» است که امروزه شاهدیم که جهان ما جهان حاکمیّت نفت می باشد و منبع بقای بشر آخرالزمان است. در صدها سخن از حضرت رسول (ص) و علی (ع) و سائر ائمه اطهار نشانه هائی دگر از وضعیت جوامع بشری پیشگویی شده است که امروزه شاهدش می باشیم همچون: معابد به کاخها تبدیل می شوند و جز منافقان در آن رفت و آمد نمی کنند... مردان زن نما می شوند و زنان مردوار می گردند، فسق و فجور افتخار می شود ... والدین فرزندان خود را به قتل میرسانند .... خود کشی های دسته جمعی رخ می نماید .... صادقان و خردمندان را ابله می خوانند و ریاکاران و تبهکاران را خردمند می نامند ... و در آن دوران همه غذاها زهرآگین و مسموم و کشنده می شوند و همه شهرها در دود غرق است و پرندگان آهنین و آتشخوار حکم میرانند (موشکها و ماهواره ها) این دوران طبق همین احادیث عرصه ظهور دجال هاست که همه مردمان را می فریبند و نشانه هایی از این دجالها و خر دجال بیان شده که اکثریت آنها در ماهیت تکنولوژی جدید عیان شده است. و نیز سخن بر سر جنگهای جهانی است که امکان زندگی در شهرها را ناممکن می سازد و مؤمنان به کوهستانها و ارتفاعات پناه می برند. این نشانه ها در سائر کتب و روایات دین یهود و نصاری فراوان است و ذکر همه این نشانه ها جمعاً بیانگر این واقعیت است که ما در عرصه آخرالزمان و قیامت پنجاه هزار ساله قرار داریم. پس جهان مدرن جهان آخرالزمان است و بدون درک و تصدیق این واقعیت جهانی فهم هیچ واقعیتی و لذا حل هیچ مشکلی هم ممکن نیست


کتاب حدیث وجود(مبانی حکمت قرآنی)(حکمت واقعه- حکمت خلّاق- حکمت صدیقین- حکمت ارحم الراحمینی 

از اثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی مولف بیش از ۱۷۶ جلد کتاب و سخنرانی 

در آخرالزمان به دلیل ظهور امام زمان، جوامع بشری که پرستنده دهریت و ارزشهای تاریخی و نژادی هستند به جبر و قهر الهی دچار فروپاشی و انحلال و امحای این ارزشها می شوند همانطور که امروزه در سراسر جهان بطرز فزاینده ای شاهدیم! و این زمینه جبری رویکرد به الساعه و اکنونیت است. زیرا ظهور نهائی امام زمان، ظهور قهار الساعه است که برای کافران منجر به نیهیلیزم عقیدتی و رفتاری و اخلاقی واقتصادی و سیاسی می شود. زیرا روح منطقی الساعه برای کافران جز پوچی و آنارشیزم نیست


راز شقاوت طب مدرن, آخرالزمان طب

در دورانی که انگیزه طلب علم و معرفت و نیز خدمت به خلق از دلها رخت بربسته و جز سودای ریاست و ثروت و عیش انگیزه دیگر باقی نمانده است بی تردید دانشجویان پزشکی سرنوشتی ویژه می یابند زیرا به قصد ریاستی برتر و ثروت و عیش و هویتی تمام خواهانه وارد انسانی ترین و رحمانی ترین شعبه از علم می شوند که با درد و جان مردم سروکار دارند. منتهی برای رسیدن به اهداف خود بایستی با بیماری و ویروس و مدفوع و چرک و ادرار و خون و عفونت سروکار داشته باشند و دائماً خود نیز در معرض ابتلای به امراض مسری مثل ایدز باشند. و نیز اینکه بیماران هم اصولًا با چه نفرتی به پزشک خود پول می دهند خاصه که هیچ عاطفه و نیز بهبودی هم دریافت نمی کنند. نتیجه کار برای پزشکان چیزی جز احساس حقارت و نفرت و کینه و عداوت توأم با نخوت و سروری و برتری به ارمغان نمی آورد خاصه در دورانی که آنقدر پزشک فراوان است که صنف پزشکان هم بمانند تاجران به نوعی بسیار پیچیده تر مجبور به تبلیغات شده اند که این تبلیغات از بطن خود این علم و فن بطرزی موذیانه و مکارانه در اذهان عمومی مردم وارد می شود تا جیب و جان مردم را تسلیم این تجارت شقی جهانی کنند. حاصل این واقعه پیدایش اشد شقاوت در جماعت پزشکان است که منجر به بروز جنایاتی خارق العاده در سراسر جهان شده است: جنایات پزشکی و این نیز آخرالزمان این علم است


  «خستگی مزمن»

بیماری آخرالزمان

آخرالزمان عرصه ظهور انواع امراض حیرت آور و بی سابقه و لاعلاج است که علاجش جز با نور معرفت ممکن نمی آید. یکی از این امراض جدید که بعد از ایدز به قلمرو تحقیقات پزشکی وارد شده و کل علمای این علم را حیران ساخته مرضی است که به «خستگی مزمن» موسوم است که در یکی دو دهه اخیر در سراسر جهان مدرن بسرعت در حال شیوع است و انتشار این بیماری آنقدر سریع است که حدس زده می شود که یک مرض مسری باشد هر چند که هیچ ویروسی هم درباره این مرض پیدا نشده است و بلکه هنوز نتوانسته اند این مرض را درجایگاه علمی آن قرار دهند که آیا یک مرض روانی است یا جسمانی و یا یک مرض روان – تنی. این بیماری در هر فردی به نوع خاصی بروز می کند و لذا حدس می زنند که مربوط به اختلال سیستم ایمنی بدن باشد. ولی ویژگی مشترک همه این مبتلایان احساس پیری و خستگی و کوفتگی و افسردگی دوران کهولت است درحالیکه حتی کودکان را هم مبتلا می کند و میل به بازی و نشاط را در آنان نابود می سازد. اگر آخرالزمان را بمعنای پایان عمر تاریخی بشر بر روی زمین بدانیم پس این بیماری را بایستی « بیماری آخرالزمان » بنامیم و لذا درمانش هم چیزی جز خروج از تاریخ تمدن بشری، نیست و این خروج یک خروج عرفانی و روانی است. بشر خیلی پیر شده است. همه مسائل بشر مدرن جز از دیدگاه آخرالزمان قابل فهم و علاج نیست


به لحاظ تاریخی دوره آخرالزمان همان قوس صعود و عرصه رجعت بسوی خداست که در ذات هستی رخ می دهد و مصداق اناالیه راجعون می باشد و این رجعتی ذاتی و جبری در انسان نیز می باشد. یعنی دوره شش هزار ساله از هبوط آدم تا خاتم (حضرت محمد ص) همان دوره نزول است که با ختم نبوّت به کمال رسیده و زان پس دوره صعود و رجعت هستی بسوی پروردگار است که اینک در آن واقع شده ایم که همان دوره امامت است. دوره نزول همان دوره پرستش خدای آسمان است که خبرش بواسطه انبیای الهی به بشر رسیده است و در دوره صعود که نبوّت ختم شده است عصر امامت به معنای خدای خودی است که بواسطه خودشناسی در رابطه با امام ممکن می شود. آن دوره خبر ( نبوت ) بود و اینک دوره «اثر» است و گوئی که خداوند از آسمان به زمین آمده است و لذا نیازی به رسولان نیست. این همان قیامت به معنای قلمرو لقاءالله است. در این دوران عقل و معرفت نفس به جای وحی و نبوت قرار گرفته است


راز تنهائی مؤمنان آخرالزمان

در آخرالزمان یعنی دورانی که ما زندگی می کنیم هر مؤمن حقیقی و مخلص و هر عارف با تقوائی جبراً در تنهائی و بیکسی محض زندگی می کند و هر چه که پاکتر و خالص تر شود تنهاتر می گردد و حتی عزیزانش ترکش می گویند و به شاگردان و مریدانش نیز هچ امیدی نیست و دارای هیچ ارادت و باور یقینی نیستند. آیا می دانید چرا؟ زیرا راه و رسم مخلصان در هر عصری کاملًا به عکس راه و رسم عامه مردمان و نظامهای حاکم است و همچون شنا کردن درمسیر خلاف جریان است. و مردمان نیز همواره از راه و روش اکثریت پیروی می کنند و ارتباطشان با مخلصان و اولیای خدا در حدّ نیازهای مقطعی است. دلیل دیگر این تنهائی مسئله ای متافیزیکی می باشد و آن واقعه غیبت امام زمان است. غیبت امام زمان فقط بمعنای غیبت یک فرد انسانی نیست بلکه بمعنای غیبت امر ولایت و امامت و ارادت و ایمان خالص و معرفت توحیدی است. و چنین امری به هر درجه ای در هر انسان مؤمن دیگری هم رخ دهد از چشم عقل و دین مردمان پنهان می ماند و با هزار حجت آشکار هم ذره ای بر باور آنها افزوده نمی شود و بلکه حداکثر منشأ تهمت و عداوت می گردد و جانشان را در خطر قرار می دهد. همانطور که علی (ع) چنین واقعه ای را در تاریخ پیش بینی کرده است 


دائرةالمعارف عرفانی جلد ۲ ص ۴۱

جوانان آخرالزمان جوانان عرصه فروپاشی خانواده ها هستند و لذا تنهاترین جوانان تاریخ می باشند. و این تنهائی همان قلمرو تجزیه و تعزیۀ نفس است که در قرآن کریم در باب قیامت آمده است. این تنهائی هرچند به غایت دردناک است ولی این درد می تواند امکان زایش دوباره را فراهم آورد و خلقت انسانی را باعث شود. چرا که تنهائی به هر حال غایت و کمال انسان است و انسان در این قلمرو یا خدا را می یابد و یا با ابلیس نفس همنشین می گردد که دو نوع کمال است: کمال مومنانه و بهشتی و کمال کافرانه و دوزخی



 آخرالزمان ابرانسان ابن عربی اسرار صلوة اسلام شناسی اگزیستانسیالیزم امام شناسی اوشو اشراق امامت امامزمان ایدز برزخ بهشت بوبر تأویل قرآن تناسخ تشیع جهنم حافظ حکمت حکومت اسلامی حکمت الاشراق خاتمیتخودکشی خودشناسی خلق جدید دجال دکتر علی شریعتی زرتشت شفاعت صادق هدایت طب اسلامی ظهور امام زمانعلائم ظهور عرفان عرفان اسلامی عرفان شیعی عرفان حلقه عذاب علم توحید غیبت فاطمه شناسی، فلسفه فلسفهدین فلسفه زندگی فلسفه سینما فلسفه ظهور فلسفه گناه فلسفه مرگ، فلسفه ملاصدرا فلسفه نماز فمینیزم قیامتکرامت کریشنامورتی لقاءالله متافیزیک منجی موعود معراج منجی آخرالزمان مولوی مولانا مهدی موعود معرفتشناسی نجات نیچه وحدت وجود وجه الله ولایت وجودی هایدگر هرمنوتیک یاسپرس

آدم و حوا, آفرینش جدید عرفانی، ادگار آلن پو، انسان کامل، امراض لاعلاج، پدیده شناسی، تئوسوفی، حقیقتمحمدی، حلاج، خداشناسی، روزبهان بقلی، رجعت حسینی، زایش عرفانی، شناخت شناسی، شیطان شناسی، عشقعرفانی، عرفان درمانی، علی شناسی  فلسفه ازدواج و زناشویی، فلسفه بیماری، فلسفه طلاق، فلسفه عشق،ماورای طبیعت، معرفت نفس، ناجی موعود، ناجی آخرالزمان، 

 پدیده شناسی بوبر یاسپرس حلاج زایش عرفانی حقیقت محمدی