از فیلسوف دورانساز، نیچه نقل شده است که «شهرهای خود را پای کوه آتشفشان بنا کنید» آیا این نقل قول، مفهومی جز در خطر بودن دارد؟ مفهومی که بر خلاف ذهنیت اولیه، ثمراتی اساسی برای زندگی ما دارد. شهری که پای کوه آتشفشان بنا شده است؛ هر لحظه منتظر وقوع خطریست که میتواند بنیان برافکن باشد و به هیچ برساند. همین احساس در خطر بودن است که باعث میشود ساکنان آن شهر آتشفشانی، تمام توان ذهنی و جسمی خود را در کار اندازند تا اتفاقات نامترقبه و ناخواسته بلای جانشان نشود. اینگونه شاید به دستاوردهایی برسند که بسیار فراتر از داشتههای امروز است و نتایجی حاصل شود که بسیار بزرگتر از خود مشکل هستند. در علم پیشرفت و کامیابی شخصی به آن ترککردن منطقهی راحتی خود میگویند. منطقهای که در طول زندگی، هر چند وقت یک بار در چنبرهی آن گرفتار میشویم و چون با راحتی و آرامش خیال، مترادف است؛ از آسیبهایاش بیخبر میمانیم تا آنجا که ناگهان خود را نشان دهد و ضررهایی را که بر زندگیمان زده است، عیان کند. اگر دنبال ژرفترین تغییرات در زندگیمان هستیم باید یادمان باشد که این با راحتی و آرامش خیال، مناسبتی ندارد. در زندگی هر انسان دورههایی هست که به قول معروف، اوضاع روی روال میافتد و زندگی، مسیر یکنواختی را طی میکند و کمکم این احساس به ما دست میدهد که این مسیر در زندگی، همانیست که باید باشد و هرچند که مطلوب نیست ولی چندان هم آزاردهنده نشان نمیدهد و میتوان در سایهی آن دو روز عمر را سر آورد. این برای کسانی که در ابتدای راه، برای خود آمال و اهداف زیادی را در نظر گرفتهاند میتواند همچون سمی کشنده عمل کند. اما تشخیص این موضوع به این سادگیها که گفته میشود، نیست. گاهی در مسیرهایی قرار میگیریم که برایمان حکم مسیرهای موقت را دارند؛ ولی بعد آنچنان اسیر روزمرگی و معاش در همان مسیرهای موقت میشویم که یادمان میرود که راهی موقتی را برای تمام عمر در پیش گرفتهایم و با توجه به آمال و اهدافمان، در واقع تیشه به ریشهی زندگی خود میزنیم. بهترین راه مقابله با آن همان تکنیک (و شاید استراتژی) ترککردن منطقهی راحتی خود است که ما را در وضعیت اضطرار نگه میدارد و حواسمان را جمع میکند. این حواسجمعی، همان ذهن باز و پرورش استعدادهای خلاقانهی شخصیست که توانایی ما را روز به روز گسترش میدهد، جوان نگهمان میدارد و بهترینها را برایمان رقم میزند. |